محمود اکرامی؛ عادله فرج پور
دوره 4، شماره 14 ، آذر 1395، ، صفحه 53-64
چکیده
پژوهش حاضر، با هدف توسعۀ مؤلفههای یادگیری سازمانی بر پایۀ بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعهای و از نظر شیوۀ گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، ...
بیشتر
پژوهش حاضر، با هدف توسعۀ مؤلفههای یادگیری سازمانی بر پایۀ بینش سازمانی کارکنان دانشگاه پیام نور تهران صورت گرفته است. روش پژوهش از نظر هدف، توسعهای و از نظر شیوۀ گردآوری دادهها، توصیفی از نوع همبستگی است. جامعۀ آماری شامل کلیۀ کارکنان (مدیران و کارشناسان) دانشگاه پیام نور استان تهران به تعداد 120 نفر بود که با استفاده از جدول مورگان، پس از نمونهبرداری تصادفی، 91 پاسخنامه انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها دو پرسشنامه محقق ساخته بینش با 40 و یادگیری سازمانی با 42 ماده بود، روایی ابزارها به وسیلۀ روایی سازه و اعتبار آنها از طریق آلفای کرونباخ (90/0 و 96/0) به دست آمد. نتایج تحلیل عاملی اکتشافی بیانگر آن است که بینش سازمانی و یادگیری سازمانی کارکنان هر یک مرکب بر شش مؤلفه است که روی هم به ترتیب 1/49 و 5/63 درصد از واریانس کل بینش و یادگیری سازمانی را پوشش میدهند. تعیین فاصله اطمینان 99 درصدی متغیرها نشان داد که مؤلفههای بینش کارکنان در جامعۀ مورد مطالعۀ بالا و عوامل یادگیری سازمانی به جز رهبری راهبردی و مهارت فردی نیز بالاست اما مؤلفههای دیگر در سطح متوسط ارزیابی گردید. پس از اجرای آزمون فریدمن، رتبهبندی مؤلفههای بینش در جامعه به ترتیب؛ ارتباطات، نگرش، بهرهوری، خلاقیت، سرپرستی و نظارت و آزادی عمل، اما رتبهبندی مؤلفههای یادگیری سازمانی در جامعه به ترتیب؛ مهارت فردی، رهبری راهبردی، چشمانداز، توانمندسازی، مدل ذهنی و یادگیری تیمی است. به استثنای سرپرستی و نظارت که با تجربه خدمتی رابطه دارد، هیچ یک از متغیرهای دیگر با ویژگیهای فردی رابطه ندارند. در نهایت نتایج اجرای مدل همبستگی بنیادی، در برونداد نهایی تنها یک زوج مدل بهینه معرفی کرد.