محمدرضا سرمدی؛ مرجان معصومیفرد
دوره 3، شماره 10 ، آذر 1394، ، صفحه 65-72
چکیده
عدالت آموزشی همواره کانون توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده است. رشد نظریات فلسفی و آموزشی جدید نیز، به امکان تحقق بیشتر عدالت آموزشی کمک کرده است، بر این اساس؛ هدف از این مقاله بررسی جایگاه عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر سازندهگرایی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، عدالت آموزشی را در دو پارادایم ...
بیشتر
عدالت آموزشی همواره کانون توجه متخصصان تعلیم و تربیت بوده است. رشد نظریات فلسفی و آموزشی جدید نیز، به امکان تحقق بیشتر عدالت آموزشی کمک کرده است، بر این اساس؛ هدف از این مقاله بررسی جایگاه عدالت آموزشی در تحول نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر سازندهگرایی است. پژوهش حاضر با استفاده از روش توصیفی - تحلیلی، عدالت آموزشی را در دو پارادایم پوزیتیویستی دنیای مدرن و پارادایم سازندهگرایی دنیای پستمدرن امروز مورد بررسی قرار میدهد. نتایج پژوهش نشان داد که اگرچه عدالت آموزشی در جامعه مدرن با بهرهگیری از پارادایم پوزیتیویسم از طریق قوانین عام و تعمیمپذیر و دسترسی همگانی به آموزش تا حدودی تحقق یافت، اما ناکارآمد بودن آن، سبب شد تا در جامعة پست مدرن، با بهرهگیری از پارادایم سازندهگرایی و با استفاده از موضعگیریهای نظریه نقادی و با توجه خاص به اصالت انسان و تفاوتهای فردی او به عنوان یک پارادایم نو ظهور در تعلیم و تربیت، فشارهای اجتماعی و بیعدالتیهای ناشی از عدم توجه به تفاوتهای فردی، به مقدار زیادی کاهش یابد؛ بنابراین به نظر میرسد تحول نظام تعلیم و تربیت مبتنی بر سازندهگرایی در عصر حاضر عدالت آموزشی را بیش از پیش تحقق بخشیده است.