محمد خالقی؛ نادر نادری؛ بیژن رضایی؛ حبیب جعفری
چکیده
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه با انگیزش شغلی معلمان با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در شهر اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 98-1397 با حجم 513 نفر بود و 219 نفر نمونه با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف بررسی رابطه بین فرهنگ سازمانی مدرسه با انگیزش شغلی معلمان با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی انجام شد. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی بود. جامعه آماری شامل کلیه معلمان ابتدایی شاغل در شهر اسلام آباد غرب در سال تحصیلی 98-1397 با حجم 513 نفر بود و 219 نفر نمونه با روش نمونهگیری خوشهای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسشنامه فرهنگ مدرسه گرونرت (2005)، پرسشنامۀ انگیزش شغلی بخشی و همکاران (1386) و توانمندسازی روانشناختی اسپریتزر و میشرا (1997) بود. نتایج به دست آمده از آزمون فرضیهها توسط نرم افزارهای Spss 25 و Smart PLS 3 و با استفاده از آزمونهای همبستگی و مبتنی بر مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که فرهنگ سازمانی با انگیزش شغلی معلمان رابطه مثبت و معناداری دارد. رابطه توانمندسازی روانشناختی با انگیزش شغلی معلمان مثبت و معنادار است. رابطه فرهنگ سازمانی مدرسه با توانمندسازی روانشناختی معلمان مثبت و معنادار است و در نهایت رابطه فرهنگ سازمانی مدرسه با انگیزش شغلی با توجه به نقش میانجی توانمندسازی روانشناختی مثبت و معنادار است. با توجه به نتایج، میتوان اظهار داشت اگر فرهنگ سازمانی مدرسه و توانمندسازی روانشناختی معلمان بالا باشد، انگیزش شغلی معلمان هم بالا خواهد بود.
محمد رضازاده شرمه؛ سهیلا هاشمی
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسۀ سه روش آموزش مبتنی بر نظریۀ بار شناختی، آموزش چندرسانهای و آموزش سخنرانی در میزان پیشرفت تحصیلی و انگیزش دانشآموزان در یادگیری درس علوم چهارم انجام شد. جامعة آماری پژوهش، یک مدرسة مجهز به فناوری اطلاعات در شهرستان محمودآباد (استان مازندران) بود. ابزارهای این پژوهش شامل 1. آزمون یادگیری محققساخته در درس ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسۀ سه روش آموزش مبتنی بر نظریۀ بار شناختی، آموزش چندرسانهای و آموزش سخنرانی در میزان پیشرفت تحصیلی و انگیزش دانشآموزان در یادگیری درس علوم چهارم انجام شد. جامعة آماری پژوهش، یک مدرسة مجهز به فناوری اطلاعات در شهرستان محمودآباد (استان مازندران) بود. ابزارهای این پژوهش شامل 1. آزمون یادگیری محققساخته در درس علوم چهارم 2. پرسشنامة انگیزش پیشرفت تحصیلی ورلند و همکاران (1985) 3. مقیاس انگیزش پیشرفت تحصیلی (AMS) و 4. مقیاس درجهبندی ذهنی بار شناختی پاس و ون مرینبوئر (1993) بود. نتایج حاصل از جمعآوری پرسشنامهها و آزمون یادگیری به کمک تحلیل واریانس مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که میزان یادگیری، انگیزش دانشآموزانی که تحت تاثیر آموزش مبتنی بر نظریۀ بار شناختی بودهاند، به طور معناداری بیشتراز دانشآموزانی بود که آموزش چندرسانهای و سخنرانی را در درس علوم دریافت کردند. همچنین میانگین بار شناختی در گروه سخنرانی (47/4)، گروه چندرسانهای (82/3) و در گروه آموزش مبتنی بر نظریۀ بار شناختی (63/3) بود. این بدین معنی است که دانشآموزان گروه آموزش مبتنی بر نظریۀ بار شناختی، بار شناختی کمتری از دانشآموزان سایر گروه دریافت کردند. با توجه به نتایج، پیشنهاد میشود معلمان و برنامهریزان تحصیلی دربارة اصول پایه و اساسی نظریه بار شناختی آموزش ببینند تا بتوانند این اصول را با توجه به ظرفیت محدود حافظة فعال دانشآموزان و با توجه به جنبههای انگیزشی محیط یادگیری، در آموزش و برنامهریزی درسها به کار گیرند.