لیلا نیک راد؛ احمد باصری؛ حسین بیگدلی
چکیده
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل اهمالکاری کارکنان بر اساس میزان سرمایههای روانشناختی (تابآوری، خودکارآمدی، امید و خوشبینی) با اثر تعدیل کنندگی تفکر انتقادی در کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان در سال 1399-1400 با حجم 2600 نفر بود و 300 ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، تدوین مدل اهمالکاری کارکنان بر اساس میزان سرمایههای روانشناختی (تابآوری، خودکارآمدی، امید و خوشبینی) با اثر تعدیل کنندگی تفکر انتقادی در کارکنان بود. روش پژوهش، توصیفی و از نوع طرحهای همبستگی و روش مدلیابی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری شامل کلیه کارکنان بانک پارسیان در سال 1399-1400 با حجم 2600 نفر بود و 300 نفر نمونه با روش نمونهگیری طبقهای انتخاب شدند. ابزارهای سنجش، پرسشنامه اهمالکاری سازمانی صفاری نیا و همکاران (1390)، مقیاس سرمایه روانشناختی لوتانز و همکاران (2007) و پرسشنامه تفکر انتقادی ریکتس (2003) بود. تجزیه و تحلیل دادهها با استفاده از نرمافزار SPSS-25 و نرمافزار لیزرل انجام شد. طبق نتایج به دست آمده بار عاملی مسیر مستقیم تاثیر متغیر سرمایه روانشناختی بر متغیر اهمالکاری معنادار نبود، اما با میانجیگری متغیر تفکر انتقادی این مسیر معنادار شد. سپس به جهت اصلاح مدل، مسیرهایی که بار عاملی آنها معنادار نبود، حذف گردید. در نهایت مدل اصلاح شده دارای برازش مطلوب و مناسبی بود. در مدل نهایی همۀ بارهای عاملی معنادار بودند که نشان از رابطه قوی بین متغیرهای مشاهده شده و متغیرهای مکنون داشت. با توجه به نتایج میتوان اظهار داشت هر چقدر فرد از سرمایه روانشناختی و تفکر انتقادی بیشتری بهره داشته باشد، میزان اهمالکاری وی کمتر خواهد بود.