سمنبر ملک زاده؛ عبدالرحیم نوه ابراهیم؛ بیژن عبداللهی؛ مجید ضماهنی
چکیده
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل ارتقا برند آموزشی در دانشگاه پیام نور انجام شد. بهره گیری از روش آمیخته (کیفی و کمی) به عنوان روش تحقیق استفاده شد. جامعه و نمونه آماری را اعضای صاحبنظر عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور به تعداد 32 نفر تشکیل دادند. گردآوری دادههای تحقیق از طریق پرسشنامه و در دو مرحله با توجه به ماهیت روش دلفی انجام گرفت. ...
بیشتر
تحقیق حاضر با هدف طراحی مدل ارتقا برند آموزشی در دانشگاه پیام نور انجام شد. بهره گیری از روش آمیخته (کیفی و کمی) به عنوان روش تحقیق استفاده شد. جامعه و نمونه آماری را اعضای صاحبنظر عضو هیات علمی دانشگاه پیام نور به تعداد 32 نفر تشکیل دادند. گردآوری دادههای تحقیق از طریق پرسشنامه و در دو مرحله با توجه به ماهیت روش دلفی انجام گرفت. از آزمونهای کندال، بارتلت و کایزر مایر الکین (KMO)[1] برای بدست آوردن ضریب توافق و امکان سنجی استفاده از تحلیل عاملی اکتشافی استفاده گردید. از بین 79 عامل بدست آمده، بعد از اعمال نظر خبرگان و آزمونهای فوق و ماتریس چرخشی تنها 50 عامل باقی ماند. با استفاده از نمودار سنگریزه و تحلیل عاملی اکتشافی نشانگرها در شش بعد تقیسم شده و با استفاده از نظر گروه کانونی[2] تحت عنوان فضای فیزیکی، رشته تحصیلی، شیوههای آموزش، برنامهریزی درسی، اعضای هیات علمی و محتوای آموزشی نام گذاری شدند و مدل ارتقای برند آموزشی در دانشگاه پیام نور طراحی گردید. در پایان پیشنهادهای کاربردی در راستای عملیاتی نمودن مدل حاصله ارائه شد. [1] Kaiser-Meyer-Olkin [2]. Focus Group
مجید علیجان نوده پشنگی؛ محمدرضا بهرنگی؛ بیژن عبداللهی؛ حسن رضا زین آبادی
چکیده
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفههای اثربخشی رهبری آموزش و یادگیری در کلاسهای درس مدارس متوسطه صورت گرفت. در انجام پژوهش رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شده که از نظر هدف، کاربردی است. در گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته چندگانه (16 مدیر، 15 معلم، 8 استاد، 7 گروه دانشآموزی و مشاهده 8 تدریس منتخب) استفاده ...
بیشتر
پژوهش حاضر با هدف شناسایی مؤلفههای اثربخشی رهبری آموزش و یادگیری در کلاسهای درس مدارس متوسطه صورت گرفت. در انجام پژوهش رویکرد کیفی از نوع پدیدارشناسی استفاده شده که از نظر هدف، کاربردی است. در گردآوری دادهها از مصاحبه نیمه ساختاریافته چندگانه (16 مدیر، 15 معلم، 8 استاد، 7 گروه دانشآموزی و مشاهده 8 تدریس منتخب) استفاده شد. مصاحبهها با استفاده از روش نمونه گیری هدفمند تا رسیدن به اشباع نظری ادامه یافت. برای تحلیل این اطلاعات، از روش تحلیل محتوای استقرایی با کدگذاری در سه سطح باز، محوری و گزینشی و با استفاده از نرمافزار مکسکیو دیآ استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل مصاحبهها نشان دهنده 9 مقوله (بعد) کلی برای اثربخشی رهبری آموزش و یادگیری بود. بعد ارائه آموزش شامل 22 مؤلفه، مدیریت کلاس درس 8، برنامهریزی و آمادگی 7، جوّ کلاس درس 9، نظارت، ارزیابی و پیگیری 8، همکاری، ارتباطات و پیشرفت حرفهای 6، ویژگیهای فردی معلم 13، مشارکت و تعامل دانشآموزان 13 و تفاوتهای فردی 5 مؤلفه بود. نتایج این پژوهش معیارهایی برای اثربخشی معلم در کلاس درس به عنوان رهبر آموزش و یادگیری مشخص کرد که معلمان با تمرکز بر این ابعاد و مؤلفههای آن میتوانند به طور مداوم به سنجش و توسعه دانشها و مهارتهای خود بپردازند؛ همچنین این ابعاد بایستی مورد توجه مدیران، ناظران و راهنمایان آموزشی و مسئولان و برنامهریزان قرار گیرد.