احمد بایندریان؛ رضا رحیمی؛ سمانه حدادی؛ شکوفه موسوی؛ علی خدایی
چکیده
این پژوهش با هدف آزمون اثربخشی برنامه آموزش گام دوم بر افزایش کفایت هیجانی اجتماعی دانشآموزان ابتدایی انجام شد. در این پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری، 48 دانشآموز پسر پایه ششم ابتدایی در دو گروه آزمایش (25 دانشآموز) و گواه (23 دانشآموز)، قبل و بعد از آموزش به سیاهة بیانگری خشم حالت/ صفت ...
بیشتر
این پژوهش با هدف آزمون اثربخشی برنامه آموزش گام دوم بر افزایش کفایت هیجانی اجتماعی دانشآموزان ابتدایی انجام شد. در این پژوهش شبهآزمایشی با طرح پیشآزمون پسآزمون با گروه گواه و همراه با پیگیری، 48 دانشآموز پسر پایه ششم ابتدایی در دو گروه آزمایش (25 دانشآموز) و گواه (23 دانشآموز)، قبل و بعد از آموزش به سیاهة بیانگری خشم حالت/ صفت نسخه کودک و نوجوان (باریو، آلوجا و اسپیلبرگر، 2004)، سیاهة سازگاری دانشآموزان (سینها و سینگ، 1993) و مقیاس هوش هیجانی بار آن (بار آن، 2004) پاسخ دادند. برنامه گام دوم طی 6 هفته و هر هفته دو ساعت، به صورت گروهی و از طریق سامانه شاد اجرا شد. نتایج روش آماری تحلیل واریانس آمیخته ساده نشان داد که اثر اصلی عامل درونگروهی و بینگروهی و اثر تعاملی عوامل درون برونگروهی بر افزایش همدلی، مسئولیتپذیری اجتماعی، کنترل تکانه و کنترل خشم از نظر اماری معنادار و اثر اصلی و کنش متقابل عوامل بر سازگاری تحصیلی از نظر آماری غیرمعنادار بود. نتایج این پژوهش نشان داد که برنامة آموزشی گام دوم به مثابة یک مداخله روانی آموزشی با تأثیرپذیری از منطق مفهومی مدل پردازشگری شناختی اطلاعات اجتماعی و نظریة یادگیری اجتماعی، موافق با دیگر نسخههای زبانی آن، در تعمیق خزانة مهارتی و سرمایة روانی دانشآموزان ابتدایی از نقش تعیینکنندهای برخوردار بود.
سمانه حدادی؛ حسین زارع؛ سوسن علیزاده فرد
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه مهارتهای حل مسئله و سبکهای تصمیمگیری در زبانآموزان سطح متوسط و پیشرفته زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان انجام شد و با روش علی- مقایسهای اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش متشکل از دو گروه بود؛ گروه اول شامل کلیه افرادی که در نیمه اول سال ٩٨، در موسسات آموزش زبان شهر تهران به یادگیری زبان ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسه مهارتهای حل مسئله و سبکهای تصمیمگیری در زبانآموزان سطح متوسط و پیشرفته زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان انجام شد و با روش علی- مقایسهای اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش متشکل از دو گروه بود؛ گروه اول شامل کلیه افرادی که در نیمه اول سال ٩٨، در موسسات آموزش زبان شهر تهران به یادگیری زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی مشغول بودند و گروه دوم افراد تکزبانه (فارسی زبان) ساکن در شهر تهران بود. محدوده سنی دو گروه نیز بین 18 تا 40 سال بود. نمونه آماری بعد از حذف پرسشنامههای مخدوش برای هر گروه تعداد 120 نفر درنظر گرفته شد که به صورت خوشهای چند مرحلهای برای هر دو گروه انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) و پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (۱۹۹۵) گردآوری شد؛ امّا به دلیل نرمال نبودن توزیع دادهها از آزمون یو مان-ویتنی برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بین مهارتهای حل مسئله در زبانآموزان زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان تفاوت وجود ندارد؛ اما درباره سبکهای تصمیمگیری، سبک تصمیمگیری وابسته، در زبانآموزان زبان دوم، به طور معناداری پایینتر از غیر زبانآموزان است (01/0P<). درباره مابقی سبکها به دلیل بالاتر بودن میزان معناداری از میزان 05/0 فرضی، وجود تفاوت رد میشود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که افرادی که زبان دوم را یاد گرفتهاند با قدرت پردازش اطلاعات بالاتر و سرعت یادگیری بیشتر این توانمندی را دارند که اطلاعات مربوط به موضوع مورد تصمیمگیری را دقیقتر و سریعتر از افرادی که تنها یک زبان میدانند گردآوری و جمعبندی کنند.