سولماز فرزانه؛ هیمن محمودفخه؛ صمد عابدی
چکیده
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ توانمندیهای منشی و مشغولیت شغلی با نقش میانجی هیجانات معلمان ابتدایی ناحیه 2 شهر ارومیه بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری نیز کلیۀ معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهرستان ارومیه بنا بر اعلام کارگزینی برابر 1400 نفر بود که از بین آنان بر اساس قاعده کلاین (2011) و بر اساس تعداد متغیرها تعداد 301 ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر تعیین رابطۀ توانمندیهای منشی و مشغولیت شغلی با نقش میانجی هیجانات معلمان ابتدایی ناحیه 2 شهر ارومیه بود. روش پژوهش توصیفی و از نوع همبستگی بود. جامعه آماری نیز کلیۀ معلمان دوره ابتدایی ناحیه 2 شهرستان ارومیه بنا بر اعلام کارگزینی برابر 1400 نفر بود که از بین آنان بر اساس قاعده کلاین (2011) و بر اساس تعداد متغیرها تعداد 301 نفر به شیوه نمونهگیری خوشهای انتخاب گردید. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامههای استاندارد شده توانمندیهای منشی سلیگمن و پترسون (2004)، مشغولیت شغلی شافلی و همکاران (2002) و هیجانات معلمان چن (2016) بود. روایی (محتوا و سازه) و پایایی (ضریب آلفای کرونباخ) پرسشنامهها حاکی از آن بودند که ابزارهای اندازهگیری از روایی و پایایی خوبی برخوردار هستند. نتایج حاصل از آزمون فرضیهها توسط نرمافزار SPSS و Smart PLS و با استفاده از آزمونهای همبستگی و مدلیابی معادلات ساختاری نشان داد که توانمندیهای منشی معلمان با مشغولیت شغلی رابطه مثبت و معناداری (29/0) دارد. رابطۀ توانمندیهای منشی و هیجانات معلمان مثبت و معنادار (53/0) است. هیجانات معلمان با مشغولیت شغلی آنان رابطۀ مثبت و معناداری (55/0) دارد و در نهایت رابطۀ توانمندیهای منشی معلمان با مشغولیت شغلی با میانجیگری هیجانات معلمان، مثبت و معنادار (28/0) است.
صمد عابدی؛ بهمن سعیدی پور؛ مهران فرج الهی؛ محمدحسن صیف
دوره 2، شماره 8 ، خرداد 1394، ، صفحه 43-68
چکیده
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، باورهای معرفتشناختی و باورهای انگیزشی با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیامنور در قالب مدل علّی و بهروش تحلیل مسیر است. به منظور آزمون فرضیهها، نمونهای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز مختلف دانشگاه پیامنور ...
بیشتر
هدف پژوهش حاضر، بررسی روابط بین متغیرهای باورهای هوشی، باورهای معرفتشناختی و باورهای انگیزشی با یکدیگر و نیز نقش آنها بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (راهبردهای شناختی و فراشناختی) دانشجویان دانشگاه پیامنور در قالب مدل علّی و بهروش تحلیل مسیر است. به منظور آزمون فرضیهها، نمونهای شامل 600 نفر دانشجو از مراکز مختلف دانشگاه پیامنور با استفاده از روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای و روش نمونهگیری طبقهای به طور تصادفی انتخاب و به پرسشنامه خودگزارشی متشکّل از مقیاسهای باورهای معرفتشناختی (شومر، 1993)، خودکارآمدی تحصیلی و راهبردهای یادگیری خودتنظیمی (پینتریچ و دی گروت، 1990)، باورهای هوشی (عبدالفتاح و یتس، 2006) و اهداف پیشرفت (میدلتون و میگلی، 1997) پاسخ دادند. یافتهها حاکی از آن است که مدل عِلّی مفروض پس از اصلاح از برازش مناسبی برخوردار بوده و متغیرهای پژوهش در مجموع 29 و 35 درصد از کل واریانس راهبردهای شناختی و فراشناختی را تبیین نمودند. به طور کلی، نتایج نشان داد که باورهای هوشی علاوه بر تأثیر مستقیم، به واسطه باورهای معرفتشناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی دانشجویان تأثیر غیر مستقیم نیز دارند. همچنین یافتهها نشان داد که باورهای هوشی دانشجویان به ویژه باورهای هوشی افزایشی میتوانند با میانجیگری باورهای معرفتشناختی، اهداف پیشرفت و خودکارآمدی تحصیلی بر راهبردهای یادگیری خودتنظیمی فراگیران و نهایتاً عملکرد تحصیلی آنها مؤثر باشند. لذا، ضروری است که زمینة لازم جهت ارتقاء این باورها از طریق غنیتر کردن محیط زندگی و محیط یادگیری و آموزش فراهم گردد.