سهیلا سادات رسول؛ سوسن علیزاده فرد
چکیده
هدف این پژوهش، مقایسة تداعیهای آشکار و ناآشکار مربوط به بنیانهای اخلاقی در دانشآموزان دارای رفتار قلدری بود. روش پژوهش از نوع توصیفی و جامعة آماری شامل دانشآموزان پسر دورة اول و دوم دبیرستان شهر تهران بود که تعداد ۱۱۳ نفر از چهار دبیرستان به روش نمونهگیری خوشهای در دسترس در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ انتخاب شدند. برای جمعآوری ...
بیشتر
هدف این پژوهش، مقایسة تداعیهای آشکار و ناآشکار مربوط به بنیانهای اخلاقی در دانشآموزان دارای رفتار قلدری بود. روش پژوهش از نوع توصیفی و جامعة آماری شامل دانشآموزان پسر دورة اول و دوم دبیرستان شهر تهران بود که تعداد ۱۱۳ نفر از چهار دبیرستان به روش نمونهگیری خوشهای در دسترس در سال تحصیلی ۹۸-۹۷ انتخاب شدند. برای جمعآوری دادهها از پرسشنامة قلدری ایلی نویز، پرسشنامة بنیانهای اخلاقی (هایت و گراهام، ۲۰۰۷) و آزمون تداعی ناآشکار بنیانهای اخلاقی (IAT) استفاده شد. دادهها با استفاده از تحلیل رگرسیون چندگانه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان دادند که تداعیهای آشکار ابعاد اخلاقی مراقبت/آسیب و اطاعت/براندازی و تداعیهای ناآشکار ابعاد انصاف/تقلب، وفاداری/خیانت و پاکی/گناه میتوانند رفتار قلدری را با اطمینان پیشبینی کنند (۰۰۰۱/۰p≥). این نتایج تاییدکنندة تعامل نقش آشکار و ناآشکار بنیانهای اخلاقی در ارتباط با رفتار قلدری است و میتواند در شناخت بهتر آن و طراحی مداخلات آموزشی و درمانی روانشناختی مؤثر باشد.
سمانه حدادی؛ حسین زارع؛ سوسن علیزاده فرد
چکیده
این پژوهش با هدف مقایسه مهارتهای حل مسئله و سبکهای تصمیمگیری در زبانآموزان سطح متوسط و پیشرفته زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان انجام شد و با روش علی- مقایسهای اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش متشکل از دو گروه بود؛ گروه اول شامل کلیه افرادی که در نیمه اول سال ٩٨، در موسسات آموزش زبان شهر تهران به یادگیری زبان ...
بیشتر
این پژوهش با هدف مقایسه مهارتهای حل مسئله و سبکهای تصمیمگیری در زبانآموزان سطح متوسط و پیشرفته زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان انجام شد و با روش علی- مقایسهای اجرا گردید. جامعه آماری پژوهش متشکل از دو گروه بود؛ گروه اول شامل کلیه افرادی که در نیمه اول سال ٩٨، در موسسات آموزش زبان شهر تهران به یادگیری زبان انگلیسی، فرانسه، آلمانی مشغول بودند و گروه دوم افراد تکزبانه (فارسی زبان) ساکن در شهر تهران بود. محدوده سنی دو گروه نیز بین 18 تا 40 سال بود. نمونه آماری بعد از حذف پرسشنامههای مخدوش برای هر گروه تعداد 120 نفر درنظر گرفته شد که به صورت خوشهای چند مرحلهای برای هر دو گروه انتخاب شدند. دادههای مورد نیاز با استفاده از پرسشنامه حل مسئله کسیدی و لانگ (1996) و پرسشنامه سبکهای تصمیمگیری اسکات و بروس (۱۹۹۵) گردآوری شد؛ امّا به دلیل نرمال نبودن توزیع دادهها از آزمون یو مان-ویتنی برای تحلیل دادهها استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که بین مهارتهای حل مسئله در زبانآموزان زبان دوم (انگلیسی، فرانسه، آلمانی) با غیر زبانآموزان تفاوت وجود ندارد؛ اما درباره سبکهای تصمیمگیری، سبک تصمیمگیری وابسته، در زبانآموزان زبان دوم، به طور معناداری پایینتر از غیر زبانآموزان است (01/0P<). درباره مابقی سبکها به دلیل بالاتر بودن میزان معناداری از میزان 05/0 فرضی، وجود تفاوت رد میشود. نتایج پژوهش حاکی از آن است که افرادی که زبان دوم را یاد گرفتهاند با قدرت پردازش اطلاعات بالاتر و سرعت یادگیری بیشتر این توانمندی را دارند که اطلاعات مربوط به موضوع مورد تصمیمگیری را دقیقتر و سریعتر از افرادی که تنها یک زبان میدانند گردآوری و جمعبندی کنند.