مبانی نظری و فلسفی آموزش و یادگیری
کبری عالی پور؛ محمد عباسی؛ عزت اله قدم پور
چکیده
چکیدهکیفیت زندگی دانشآموزان در مدرسه سازهای است چند بعدی که عوامل مختلفی بر افزایش آن تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی کیفیت زندگی در مدرسه بر اساس حمایت تحصیلی و جو مدرسه با نقش میانجی نگرش تحصیلی دانشآموزان بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دورهی دوم ابتدایی شهر خرمآباد بود. نمونهآماری پژوهش ...
بیشتر
چکیدهکیفیت زندگی دانشآموزان در مدرسه سازهای است چند بعدی که عوامل مختلفی بر افزایش آن تاثیرگذار است. هدف پژوهش حاضر تدوین مدل علی کیفیت زندگی در مدرسه بر اساس حمایت تحصیلی و جو مدرسه با نقش میانجی نگرش تحصیلی دانشآموزان بود. جامعهی آماری پژوهش شامل کلیه دانشآموزان دختر دورهی دوم ابتدایی شهر خرمآباد بود. نمونهآماری پژوهش 435 نفر بود که با روش نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدند. دادهها با استفاده از پرسشنامههای کیفیت زندگی در مدرسه اندرسون و بورک (2000)، حمایت تحصیلی ساندرز(2005)، جو مدرسه لی(2017)، نگرش تحصیلی مککوچ (2003) جمعآوری شدند. جهت تحلیل دادهها از روش الگویابی معادلات ساختاری (SEM) استفاده شد. و جهت بررسی معناداری اثرات غیر مستقیم از آزمون سوبل استفاده شد. نتایج حاصل از تحلیل دادهها نشان داد که الگوی پیشنهادی پژوهش از برازش خوبی با دادههای جمعآوری شده برخوردار است. یافتهها همچنین حاکی از آن بود که مسیرهای مستقیم حمایت تحصیلی و جو مدرسه بر کیفیت زندگی در مدرسه دانشآموزان معنادار بود. همچنین مسیرهای غیر مستقیم آن-ها با میانجیگری نگرش تحصیلی نیز معنادار بود. بر اساس یافتههای حاصل از پژوهش میتوان نتیجه گرفت که به منظور افزایش کیفیت زندگی آموزشی توجه به نقش حمایت تحصیلی، جو مدرسه و نگرش تحصیلی لازم و ضروری است.
مبانی نظری و فلسفی آموزش و یادگیری
سعید افشاری؛ محمدرضا سرمدی؛ سیدعلی علمالهدی؛ مهران فرج الهی
چکیده
اندیشه مربوط به علوم انسانی به مثابه تکنولوژی با هدف اعمال تغییرات مختلف در حوزهها و موقعیتهای مختلف انسانی، اهمیت فراوانی یافته است. در مقاله حاضر استدلال میشود که تربیت اقتصادی مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دربردارنده اهداف معرفتی و غیر معرفتی است؛ تربیت اقتصادی پیش گفته، علاوه بر اینکه شناخت صاحب عالم را هدف غایی ...
بیشتر
اندیشه مربوط به علوم انسانی به مثابه تکنولوژی با هدف اعمال تغییرات مختلف در حوزهها و موقعیتهای مختلف انسانی، اهمیت فراوانی یافته است. در مقاله حاضر استدلال میشود که تربیت اقتصادی مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش دربردارنده اهداف معرفتی و غیر معرفتی است؛ تربیت اقتصادی پیش گفته، علاوه بر اینکه شناخت صاحب عالم را هدف غایی خود میداند، درصدد آماده کردن یادگیرندگانی به منظور سازماندهی و مقابله با موقعیتهای زندگی آینده در شرایط مختلف اقتصادی نیز میباشد و با توجه به اینکه تکنولوژیها در پی اعمال تغییرات در فرد و جامعه هستند، پرسش این است که آیا میتوان تربیت اقتصادی مبتنی بر سند تحول بنیادین آموزش و پرورش را به مثابه تکنولوژی قلمداد کرد و با تکنولوژیک کردن تربیت اقتصادی، فضای داوری در مورد پیشرفت با ملاکهای پراگماتیستی (توانایی در حل مسائل عملی) را میسور ساخت؟ این پژوهش با رویکرد کیفی و روش اسنادی - تحلیلی به توصیف و تحلیل ابعاد علم و تکنولوژی میپردازد و قابلیت این نوع تکنولوژی نرم انسانی را در تفهیم و تبیین مسائل موجود در نظام تعلیم و تربیت به منظور تغییر واقعیت موجود تبیین مینماید؛ البته بر اساس یافتهها باید گفت که تحقق بخشیدن به چنین فضایی نیازمند داشتن بستر شفافی از اطلاعات است، به طوری که تمام دستاندرکاران حوزه تعلیم و تربیت بتوانند به طور کامل و دقیق به اطلاعات نظام تعلیم و تربیت دست یابند تا بتوانند تکنولوژی مناسب با زمان و مکان را ابداع نمایند.